بیست و هشتم اردیبهشت مصادف است با دومین سالگرد درگذشت دکتر مظفر کریمی یکی از کارشناسان و مدیران دلسوز و دغدغه مند سازمان تأمین اجتماعی که آثار قلمی زیادی در حوزه گفتمانی و اجرایی رفاه و تأمین اجتماعی از خود بجای گذاشت و رد پای او را در قوانین و مقررات مرتبط با حوزه سازمان تأمین اجتماعی، وزارت رفاه و تأمین اجتماعی (وزارت تعاون، کار و رفاه‎اجتماعی)، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و ... می توان یافت. دومین سالگرد دکتر کریمی مقارن شده است با زمانی که علیرغم گذشت چندین ماه از فوت آقای مهندس مجید اسلامی در حادثه هواپیمایی آسمان در کوههای "دنا"
می‎گذرد هنوز پیکر این عزیز درگذشته پیدا نشده تا در آغوش خاک آرام گیرد و از طرفی پیکر نحیف و تکیده یکی از فعالان سینه سوخته جامعه کارگری و از مدافعان همیشگی سازمان تأمین اجتماعی ابوتراب فیضی بر تخت ICU بیمارستان شهید فیاض بخش در حالت کما افتاده است .
یکی از همکاران سازمان تأمین اجتماعی در وصف ابوتراب فیضی نوشته بود "که هرگاه صحبت از تدوین و تصویب قانون یا مقرراتی بر علیه سازمان تأمین اجتماعی بود سروکله ابوتراب فیضی پیدا می شد" و این وصف بسیاری از فعالان و همکاران اصیل، صدیق و تلاشگر سازمان تأمین اجتماعی در ادوار مختلف است که به محض اطلاع از تهیه طرح ها و لوایح و احکام قانونی و مقرراتی می شد بصورت خود انگیخته وارد عمل می شدند و به هر طریق ممکن تلاش می کردند که از کیان سازمان صیانت نموده و مانع از تصویب احکام مغایر با اصول و قواعد بیمه ای گردیده و در جهت رعایت صرفه و صلاح سازمان گام بر می داشتند.
بهر تقدیر سازمان تأمین اجتماعی مدتهاست که دچار فقر نظری و یأس عملی بوده و هست و بلحاظ عدم وجود رشته آکادمیک و دانشگاهی و فقدان حرفه ای گری و تخصص گرایی در قلمروی بیمه های اجتماعی و شکل نگرفتن تشکل های صنفی واقعی، همواره سازمان با این خطر مواجه بوده است که در مجامع تصمیم سازی و تصمیم گیری، اصول و قواعد بیمه ای در محاق
قرار گیرد و رویکردهای توده ستایانه و ترجیحات سیاسی، باندی و شخصی غالب شوند و در این میان تاریخ سازمان همواره شاهد حضور دلسوزانه و دغدغه‎مندانه افرادی بوده و هست که حتی بدون داشتن منصب و مسئولیت مستقیم در سطوح بالا و بدون هیچ چشمداشت و شائبه ای، هرگاه سازمان تأمین اجتماعی و گفتمان رفاه و تأمین اجتماعی و مصالح و منافع ذینفعان واقعی سازمان تأمین اجتماعی را در خطر می دیدند، فارغ از اینکه سازمان درگذشته و حال چه رفتاری با آنها داشته و دارد، وارد عمل می شدند و تلاش حداکثری خود را معطوف به دفاع از کیان سازمان تأمین اجتماعی می ساختند و همچون دیدبانی به پاسبانی از آن پرداخته، همچون باغبانی به نشو و نمای این درخت تناور مشغول شده و مثل شمع به پای سازمان تأمین اجتماعی آب می شدند .
این افراد پروایی نداشتند که سخنان و نوشته های آنان برای دفاع از کیان سازمان تأمین اجتماعی و پایبندی به اصول و قواعد بیمه‎ای به مذاق عده ای در قوای سه گانه و ... خوش نیاید و علیرغم اینکه می دانستند بیان نظرات کارشناسی می تواند مانع از ابقاء و ارتقاء آنان در مدارج شغلی شود ولی همواره بر اصول و ارزشهای سازمانی خویش پایبند بودند و بر همین مدار حرکت می کردند. برخی از این افراد نظیر مرحوم جواهری، مرحوم حسن ثابتی منفرد، مرحوم مظفر کریمی و مرحوم مجید اسلامی و ... رخ در نقاب خاک کشیدند و بعضی از آنها در قید حیاتند ولی بازنشستگی باعث محرومیت سازمان از خدمات و تجارب آنها شده است ولیکن بعضاً حتی در زمان بازنشستگی و خروج از مجموعه سازمان نیز، مصادر دیگر را زمینه ای برای دفاع از کیان سازمان کرده اند همانند جنابان آقایان امیر اسرار حقیقی، منوچهر نامغ و ... .
بی شک بضاعت اندک من در حدی نیست که بتوانم همه مصادیق این افراد را فهرست کنم، ولی قطعاً خودآگاه جمعی سازمان و ذهن آگاه همکاران سازمان تأمین اجتماعی در ادوار مختلف شاهد افرادی از این دست بوده و من فقط به ذکر نمونه هایی بسنده کرده ام و به نظر می رسد فقدان "مدیریت دانش" و عدم "مستندسازی تاریخ شفاهی تامین اجتماعی" و بویژه گسست بین النسلی مستحدثه طی سالهای اخیر باعث این شده است که من و نسل فعلی سازمان محروم از شناخت و درک تجارب همه این عزیزان باشیم و صد البته توفیق نسبی سازمان تأمین اجتماعی در مقایسه با سایر سازمانها و صندوقهای بیمه گر اجتماعی، محصول تلاشها و مجاهدتهای چندین نسل مدیران و کارشناسان سازمان و ازجمله این سرآمدان بوده است ولی پرواضح است که اینان بقدر وسع، توان و بضاعت خویش آنچه در توان داشتند صرف اعتلاء این سازمان مشاع و بین النسلی نموده اند و آنرا به رسم امانت به
نسل فعلی سپرده اند و طبیعتاً اگر ایرادی نسبت به گذشته و حال سازمان وجود دارد، در جای خود با توجه به اقتضائات زمانی و شرایط عصری قابل تامل است و چه بسا در حال و آینده نیز نسبت به عملکرد ما مطرح شود .
ذکر همه خاطرات مربوط به پایمردی این بزرگواران بر سر مصالح و منافع سازمان تامین اجتماعی در این مقال و مجال
نمی گنجد و بایستی گفت با "شرح این بحران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر" ولی به مناسبت سالگرد درگذشت مرحوم دکتر کریمی به ذکر نمونه ای بسنده می کنم در جریان تدوین آئین نامه نظام تامین اجتماعی چند لایه، قانون احکام دائمی برنامه های توسعه و قانون برنامه ششم توسعه، از طرف وزارت بهداشت مطرح می شد که در قانون برنامه پنجم توسعه موضوع ادغام بخش درمان سازمان تامین اجتماعی آمده است ولی این در حالی بود که در آن ایام با تلاش تیم جناب آقای دکتر حافظی که مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی بودند یا تلاشها و مساعی مرحوم دکتر مظفر کریمی و نیز جنابان آقایان نامغ، دکتر
حسن زاده، دکتر طریقت و ... بموجب نگارش تبصره هایی، بخش درمان سازمان تامین اجتماعی از این امرمستثنی شده است. مجدداً متعاقب ابلاغ سیاستهای کلی سلامت این موضوع از سوی وزارت بهداشت مطرح شد ولی در جلسه مرحوم دکتر مظفر کریمی اعلام کرد که این سیاستها سه بار در مجمع تشخیص مصلحت ویرایش شده است (در مراحل بررسی در کمیسیون، شورا و
صحن مجمع) و در ویرایش های اولیه بحث ادغام بوده ولی در ویرایش نهایی حذف شده و این به منزله اینست که ادغام و تجمیع مورد تائید قرار نگرفته است و با ارائه کپی این سه ویرایش از سوی این مرحوم، یکی از دلایل و مستندات برای دفاع از مواضع سازمان تامین اجتماعی فراهم آمد و بی شک اگر اقدام منسجم و مداومی برای مستند سازی تاریخ شفاهی تامین اجتماعی
انجام شده بود، می توانستیم به بسیاری از مصادیق مشابه بالا دست یابیم، امری که هر روز که می گذرد دیرتر می شود و سازمان دارد به تدریج این ذخایر دانشی و تجربی را از دست می دهد و دست من و نسل فعلی و نسلهای آتی از این تجربیات محروم می شود .
مرحوم دکتر مظفر کریمی و مرحوم مجید اسلامی همچون ققنوس بال بر خاکستر زدند و در آتش سوختند تا از دل این حرمان و هرم آتش، ققنوس های تازه سر برآوردند و به پرواز در آیند و سازمان تامین اجتماعی را به توسعه و تعالی بیشتر برسانند و چه بسیار ققنوس هایی که در تاریخ سازمان غریب بوده و غریب مانده اند و هم اکنون دست ما کوتاه و خرما برنخیل .
علی حیدری
عضو ونائب رئیس هیات مدیره
سازمان تامین اجتماعی