مرده باد فساد 2 ( بخشش میلیاردی بدهی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه آزاد یزد )
استفاده آموزشی از بیمارستانهای سازمان تامین اجتماعی ، یکی از اختلافات قدیمی بین سازمان و مجامع کارگری با وزارت بهداشت بود و یکی از دلایل طرفداران قانون الزام در دهه 60 نیز همین امر بوده است و متعاقب اجرای قانون الزام و بازگشت بخش درمان مستقیم و بیمارستانهای ملکی به سازمان تامین اجتماعی برخی بیمارستانها نظیر لبافی نژاد ، کاشان و شیراز کماکان آموزشی بودند و در حال حاضر تنها بیمارستان آموزشی سازمان ، بیمارستان لبافی نژاد است که هنوز به عنوان بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی فعالیت می نماید ولیکن همواره وزرای بهداشت در همه دولتها به دنبال این بودند که یا بخش درمان سازمان را در وزارت بهداشت ادغام کنند ویا از بیمارستانهای سازمان به عنوان سانتر آموزشی خود بهره بگیرند. در دهه 90 که عضو هیات مدیره سازمان بودم پیشنهادی از سوی مرحوم دکتر نوربخش مدیرعامل سازمان ارائه شد منضم به قراردادی فیمابین سازمان و دانشگاه ازاد اسلامی که بموجب آن دانشجویان پزشکی و...دانشگاه مزبور در بیمارستانهای آموزشی دوره خود را بگذرانند.در آن مقطع قاضی زاده هاشمی وزیر وقت بهداشت بدنبال ادغام بخش درمان سازمان تامین اجتماعی بودند و من با این ملاحظه که اعطای اجازه استفاده آموزشی از بیمارستانهای سازمان به دانشگاه آزاد اسلامی می توانند مستمسک و بهانه ای برای قاضی زاده هاشمی شود و موضع ما که مدافع باقی ماندن بخش درمان سازمان در بدنه آن بودیم را در مذاکرات تضعیف میکند و این ملاحظه و نظر کارشناسی خود به صورت مکتوب در مخالفت با انعقاد این تفاهم نامه و قرارداد به رئیس هیات مدیره نوشتم . به قرار اطلاع مرحوم نوربخش راسا مبادرت به امضای تفاهم نامه نموده بود و به مدیران درمان استانها هم گفته شده بود که با دانشکده علوم پزشکی محل فعالیت خود قرارداد های جداگانه در راستای تفاهم نامه یا قرارداد کلی موصوف منعقد نمایند. در قراردادهای موصوف مقرر شده بود که دانشکده علوم پزشکی دانشگاه آزاد ذیربط ، بخشی از شهریه دریافتی از دانشجویان بابت دوره های عملی که در بیمارستانهای سازمان دریافت نموده را به حساب سازمان واریز نماید و این جزو تعهدات دانشگاه مزبور بود چراکه در طی دوره های عملی ، اساسا دانشجو در کلاس درس و دانشگاه حضور ندارد و فقط در محیط بیمارستان آموزش می گیرد .
من در این ارتباط فقط یک ملاحظه کارشناسی داشتم با رویکرد حمایت از بخش درمان سازمان و احتمال میدادم که این قرارداد و استفاده آموزشی دانشگاه آزاد از مراکز سازمان مستمسک و بهانه ای شود برای قاضی زاده هاشمی و حریرچی و موهبتی که بر طبل ادغام بخش درمان سازمان تامین اجتماعی بکوبند .متاسفانه مطلع شدم که در دولت قبل ( سال 1401 ) موضوع استفاده دانشگاه آزاد اسلامی در زمینه دوره های بالینی آموزش پزشکی دانشجویانش از بیمارستانها و مراکز ملکی سازمان تامین اجتماعی در قالب یک تفاهمنامه بین وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی و دانشگاه آزاد لحاظ شده و در ازای آن قرار شده است که کارکنان وزارت خانه مزبور از تقسیط و تخفیف شهریه دانشجویی برای تحصیل در دانشگاه آزاد استفاده کنند و رشته تحصیلی تعاون ( ونه رشته تامین اجتماعی ؟!)در دانشگاه مزبور ایجاد گردد؟!
مدتها بعد مرحوم دکتر نوربخش مدیرعامل وقت سازمان پیشنهادی را به هیات مدیره فرستاد ( کاربرگ به شناسه 23433064 مورخ 12 خرداد 1397 که با امضای مدیرعامل به رئیس هیات مدیره ارسال شده بود )برای بخشش چند میلیارد تومان از طلب سازمان تامین اجتماعی از دانشکده علوم پزشکی دانشگاه آزاد یزد بعلت مشکلات نقدینگی دانشکده مزبور ؟!و نیز تغییر در مفاد قرارداد .پیشنهاد مرحوم دکتر نوربخش منضم به صورتجلسه منعقده فی مابین مدیر درمان تامین اجتماعی وقت استان یزد آقای دکتر توحیدی فر و هیات امنای دانشکده علوم پزشکی دانشگاه آزاد یزد بود ( تصویر پیشنهاد مدیرعامل ، صورتجلسه موصوف و سایر ضمائم در کانال تلگرامی من با لینک t.me/draliheidarymedia با عنوان " لمعات (رسانه شخصی علی حیدری ) "موجود است ) در صدر این صورتجلسه اشاره شده بود که این جلسه در حضور مرحوم دکتر نوربخش تشکیل شده و ایشان دستور مساعدت به دانشگاه را داده اند البته صحت و سقم این گزاره برای من مشخص نبود و نیست چون امضای ایشان در صورتجلسه وجود ندارد و لیکن در هر حال نه مدیرعامل و نه مدیردرمان اختیار بخشش مطالبات سازمان تامین اجتماعی را ندارند و در حداقل شرایط باید در صورتجلسه قید می شد که در صورت تصویب موضوع بخشش در ارکان عالی سازمان این توافق اجرایی است ( هرچند من معتقد بودم و هستم که هیات مدیره نیز چنین حق و اختیاری نداشته و ندارد ).
اینجانب طی نامه به شناسه 26013655 خطاب به رئیس هیات مدیره با پیشنهاد مزبور مخالفت نمودم چرا که اولا طبق قانون تامین اجتماعی سازمان تامین اجتماعی هدیه بگیر است و نمی تواند هبه کند ثانیا طبق قانون تامین اجتماعی فقط بیمه شدگان و مستمری بگیران سازمان در صورت احراز شرایط قانونی می توانند از منابع سازمان بهره مند شوند و ثالثا سازمان در آن مقطع خودش دچار کسری نقدینگی شدید بود و به استقراض و فروش اموال روی آورده بود و دلیلی نداشت که طلب خود را به دانشکده علوم پزشکی دانشگاه آزاد یزد ببخشد ورابعا در آن مقطع مرحوم دکتر نوربخش در پرداخت مزایای کارکنان به بهانه نبودن منابع و نقدینگی ، امساک به خرج می داد و دلیلی نداشت که در چنین شرایطی سازمان طلبش را ببخشد آن هم طلبی که قرار بود با تاخیر زیاد تادیه شود.( مبلغ مورد نظر به ارزش آن روز رقم قابل توجهی بود )
بهر تقدیر موضوع در جلسه هیات مدیره مطرح ولی با مکاتبه من و توضیحاتی که دادم ، به تصویب نرسید . ناگفته نماند که یکی از اعضای دیگر هیات مدیره نیز پس از دریافت نامه من ، بطور کتبی با این پیشنهاد مخالفت کرده بود. متعاقب این امر و فردای آن روز ، آقای دکتر ربیعی وزیر وقت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی زنگ زد و گفت :" ( مرحوم ) دکتر نوربخش به شدت عصبانی است و آمده پیش من و گفته : " حیدری همه کارها و هیات مدیره را قفل کرده و کار سازمان پیش نمی رود " و سپس گفت : ( مرحوم ) نوربخش اخطار کرده و گفته : " حیدری باید از هیات مدیره برود وگرنه من نیستم " . خدمت آقای دکتر ربیعی عرض کردم که " امروز هیات مدیره 17 دستورکار داشت و 16 پیشنهاد ارسالی نوربخش با رای موافق من و اعضای دیگر مصوب شده است و فقط یک پیشنهاد ایشان به تصویب نرسیده است چطوری من کار سازمان را قفل کردم؟! ضمن اینکه من یک رای دارم و 4 نفر دیگر می توانستند آن پیشنهاد هفدهم را هم مصوب کنند و من امضای اقلیت می زدم و نظر مخالفم را روی کاربرگ دستور کار هیات مدیره درج می کردم و مصوبه با 3 یا 4 رای موافق قابل ابلاغ بود". بعد خطای مسجل و مسلم مدیر وقت درمان تامین اجتماعی استان یزد و دلایل حقوقی و قانونی و کارشناسی مخالفتم را توضیح دادم و عرض کردم : "شما به عنوان وزیر به من نشان دهید که در کجای قوانین و مقررات به من اجازه داده شده است که میتوانم این طلب سازمان را ببخشم " و در نهایت گفتم :" جناب آقای وزیر من که استعفای مکتوب و امضاء شده خودم را قبلا و نیز اخیرا به شما داده ام و محل درج تاریخ آن را خالی گذاشته ام تا شما هر وقت دوست داشتید تاریخ آنرا درج و استعفای من را به جریان بیندازید ولی از من نخواهید که امانتدار نباشم "
حال طی چند ماه گذشته مدیر درمان یزد وقت و رئیس و مافوق سابقش که نسبت به یزد سمپاتی دارد همه جا دوره افتاده اند و به من تهمت ضددرمان بودن می زنند در حالی که من در دهه 90 بیشترین تلاش را در مجلس ، دولت و مجمع تشخیص و در رسانه ها برای حفظ بخش درمان سازمان تامین اجتماعی نمودم و مقالات من در وبلاگ شخصی ( https://a-heidary.blogfa.com/ ) با لینک و تاریخ انتشار موجود است و خوب است که این افراد هم مقالات خود را در دفاع از بخش درمان سازمان در دهه 1390 منتشر نمایند.
اتفاقا من هم مدافع بخش درمان سازمان بودم و هم با پزشکان و مدیران درمان و کارشناسان اصیل ، خدوم و تلاشگر بخش درمان سازمان ارتباط خوب و صمیمانه ای داشتم و دارم و به عنوان معاون امور استانها و مدیرکل دفتر هیات مدیره و مدیرعامل باعث و بانی استخدام نسلی از مدیران درمان استانها و کارشناسان خوب درمان سازمان در اواخر دهه 1370 شدم که جزو مفاخر سازمان بوده و هستند. خوب به خاطر دارم که در فرایند تصویب قانون برنامه ششم توسعه در مجلس و در یک روز تعیین کننده ، جلسه کمیسیون تلفیق برنامه ششم مجلس در حال برگزاری بود و دستور کار آن تصمیم گیری در خصوص جدایی سازمان بیمه سلامت و بخش درمان سازمان تامین اجتماعی و الحاق آن به وزارت بهداشت بود و آقایان دکتر قاضی زاده هاشمی و دکتر حریرچی و مهندس موهبتی در جلسه مشغول رایزنی برای تصویب موضوع بودند ولی از وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی و سازمان تامین اجتماعی فقط آقای دکتر ابراهیم جواهری و من و آقای دکتر مارامایی مشاور من پشت درب کمیسیون بودیم . من با معاون پارلمانی وقت وزیر تماس گرفتم و گفتم کجائید و ایشان گفت : " در طبقه همکف مجلس به همراه آقایان دکتر ربیعی و مرحوم دکتر نوربخش و مرحوم تاج الدین معاون پارلمانی وقت سازمان در اتاق نایب رئیس مجلس و...جلسه گذاشتیم با نماینده مجلس آقای دکتر "م" که ایشان را راضی کنیم سوال خود از وزیر بابت پرونده شخصی یکی از دوستان مرحوم نوربخش که توسط مرحوم نوربخش از بیرون سازمان به سازمان آورده شده بود و در یک منصب بالا منصوب شده بود را در صحن علنی مجلس قرائت نکند و صرف نظر نماید .سوال این نماینده در کمیسیون مربوطه مطرح و در اسناد دستورکار مجلس ثبت و منتشر شده و در دسترس است و این سوال مربوط به پرونده شخصی آن فرد و مربوط به دوران تصدی او در زمان احمدی نژاد بود ( بعدها در فقره موسسه حسابرسی تامین اجتماعی ، خواهم نوشت که در آن ایام چگونه از امکانات و ظرفیت های سازمان تامین اجتماعی برای رفع و رجوع پرونده شخصی و غیر سازمانی مربوط به دوره احمدی نژاد دو نفر از افراد غیر سازمانی که توسط مرحوم دکتر نوربخش به سازمان آورده شدند و در مناصب بالای سازمان منصوب شدند ، در یکی از نهادهای نظارتی استفاده گردید )
ماهیت برخی افرادی که به تخریب من پرداختند و به دروغ من را ضددرمان قلمداد کردند و علت اصلی و پشت پرده تخریب ها را که می دانستم ولی شوربختانه برخی از بزرگان سابق که یک زمانی به پاکدستی و دلسوزی برای سازمان شهره بودند اقدام من در مخالفت با بخشش طلب میلیاردی سازمان تامین اجتماعی از دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی یزد و نظایر آن را ، را به ناهمگرایی مدیریتی تعبیر نمودند و من را علیرغم میل باطنی مجبور به دفاع از خود و تنویر و تبیین دقیق و صحیح موضوع ساختند
علی حیدری
کارشناس رفاه و تامین اجتماعی